به طور خلاصه اینکه دولت با عملکرد ضعیف و رسانههای رسمی با مخابرهی پیامهای متناقض و مختلف (در طول سه دوره) خود عامل سردرگمی افکار عمومی بودند. چرا که این بدیهیترین امر روانشاختی است که توصیههای متناقض توان اقناع ندارند، بنابراین پیامی که بخشی از مردم دریافت کردند این بود: «جدی نگیرید و در خانه نمانید!».

سلسه نوشتارهایی به منظور سببشناسی روانشناختی در خانه نماندن مردم در روزهای شیوع ویروس کرونا
چرا مردم در خانه نماندند؟ نقش دولت و رسانهها
قسمت سوم

در دو قسمت قبلی در خصوص دو دلیل روانشناختی «خوداستثنادانی» و «اعتقادات تحریف شدهی مذهبی» بحث کردم. محصول آن دو قسمت در یک جمله این بود: برخی از مردم با تکیه بر خوداسثتنادانی و اعتقادات تحریف شدهی مذهبی خود را «مصون از هر نوع گزندی» و بالاخص کرونا میدانستند، از این رو در خانه نماندند. در این قسمت در خصوص دلیلِ روانشناختیِ سطحیتری که البته ملموستر از دو دلیلِ قبلی است بحث خواهم نمود.
در خصوص عدم رعایت قرنطینه یکی از دلایل مهم و قابل توجه تأثیر روانشناختی عملکرد دولت و نحوهی مواجههی رسانههای رسمی با شیوع کرونا بود. با یک بررسی مختصر میتوان دوران پساکرونا را به سه دورهی متفاوت تقسیم نمود: انکار، پذیرش و تسلیم!

دورهی ابتدایی، انکار و تکذیب (تا آخر بهمن98)
همزمان با ظهور کرونا در چین و برخی کشورهای دیگر دولت و رسانههای رسمی داخلی به صورت مستمر و با قاطعیت تمام وجود ویروس کرونا در ایران را تکذیب کرده و اصرار داشتند که نشر خبر شیوع کرونا توطئهی دشمنان و از روی اغراض سیاسی است. صداوسیما پیدرپی با گزارشهای خیابانی دستهدسته مردمی را نشان میداد که با ریشخندی به کرونا و البته عدم وجود آن به خرید، تفریح و زندگی مشغول بودند. در این دوران «کرونا وجود ندارد!» عملاً تبدیل به شعار رسمی و فراگیر رسانهها شده بود.

دورهی میانی، پذیرش و اقدام کُند (ابتدای اسفند تا اواخر فروردین)
چرا مردم در خانه نماندند؟ نقش دولت و رسانهها
اما از اول اسفند دفعتاً ورق برگشت و رسانهی ملی و رسانههای رسمی خبرهایی از وجود کرونا منتشر کردند. مخصوصاً این جدیانگاری زمانی رسمیتر شد که رئیس جمهور محترم طی سخنانی فرمودند: «از شنبه همه چیز به روال عادی برمیگردد»، این تاکید که تداعی کنندهی وعدههای بسیار ایشان (همچون تدبیر، امید، مذاکره، رشد اقتصادی، دلار، بنزین و تورم) بود و گویی از جنس «گفتار معکوس» به شمار میرود، مقدمهای شد برای اهمیت دادن به خطر کرونا و آغاز تصمیمگیریهای جدیتر در این خصوص.
تقریباً از نیمهی اسفند کمکم شیب اخبار شدت یافت و از کرونا تصویری مهلک ایجاد شد. این روند با تعطیلی مدارس، ادارات، بوستانها شدت یافت و رفتهرفته تا اواخر اسفند با تعطیلی مساجد، بقاع متبرکه، پاساژها، جادهها و اماکن اقامتی شکل جدیتری به خود گرفت و البته به روال عادی برنگشت! در نهایت تدابیر و اقداماتی که میبایست مدتها قبل انجام میشد اواخر اسفند و پس از گسترش قابل توجه کرونا رخ داد. در این دوره رسانههای رسمی طی یک عملیات غافلگیرانه از «کرونا وجود ندارد» به «کرونا را شکست میدهیم» تغییر مسیر دادند.
ذکر این نکته هم خالی از لطف نیست که مجلس این بار بیش از همیشه در راس امور قرار داشت و با پخش پکیجهای بهداشتی به نمایندگان و اخذ تست کرونا از یکایک این شریفان، درش را تخته کرد و انصافاً تنها مجموعهای بود که قبل از همه به شعار در «خانه بمانیم» ارج نهاد و عمل نمود، به حدی که برخی از نمایندگان به صورت مجازی هم از خانه خارج نشدند و حتی در جلسات غیرحضوری مجلس هم حضور به هم نرساندند، در نتیجه جلسات مجازی مجلس بارها به دلیل عدم به حد نصاب نرسیدن اعضاء تشکیل نشد! (جا دارد از این همه حرفگوشکنی ایشان با تأییدصلاحیتهای آتی، صدور مجوزهای قانونی و یا پاداشهای نقدی تقدیر گردد!).
دوره نهایی، تسلیم و عادیسازی (اواخر فروردین به بعد)
همگی شنیدیم که نظام امپریالیستی عقیده داشت حفظ تمامّیت اقتصاد واجبتر از حفظ سلامت بخشی از انسانهاست (مخصوصاً که فراوانی مرگ و میر در گروه کهنسال بیشتر است)، شکر خدا اینجا اوضاع به کل متفاوت بود و هیچ یک از مسئولین ما چنین سخنان غیربشر دوستانهای نگفتند و با تدبیر مختص خویش فرمان فاصلهگذاری اجتماعی را صادر نمودند.
بر مبنای این فرمان قرار شد چرخ اقتصاد و بهداشت باهم بچرخد، لیکن با ترجیح چرخ اقتصاد بر سلامت تقریباً بیشتر امور به روال عادی برگشت و حتی بوستانهای عمومی هم بازگشایی شدند، هر چند که مساجد هنوز تعطیلاند! به نظر میرسد نقطهی عطف این رویه هم برمیگردد به یک اظهارنظر خلاقانه که حقاً مرزهای نظریهپردازی علمی را در نوردید: «کرونا پُررو میشه! شما در برابر ابرقدرتها خودتون رو ببازید پرو میشن، ول نمیکنن، بانشاط وایستید در میرن، کرونا هم اخلاق و رفتارش مشابه اوناست».
پس این چنین شد که گویی کرونا شکست خورد و اوضاع عملاً عادی گردید… (علیبرکتالله)
از این مرور کوتاه و مختصر دو نتیجه حاصل میشود:
چرا مردم در خانه نماندند؟ نقش دولت و رسانهها
اول) تساهل دولت در مواجهه با بحران کرونا و عملکرد ضعیف و کُند آن که با «انکار اولیه و تعطیلی دیر هنگام» و «عدم حمایت از عموم مردم و بالاخص اقشار آسیبپذیر» خود را نشان داد باعثِ تقویتِ تردید و جدی نگرفتن ویروس کرونا گردید.
دوم) چرخش دفعی رسانهها از ابتدای اسفند در خصوص «وجود و وشیوع کرونا در ایران» در حالی که قبل از آن با قاطعیت تمام منکرش بودند (در کنار وقایع دیگری همچون سقوط هواپیمای اوکراینی و…)، باعث تنزل بیسابقهی اعتماد عمومی به رسانههای رسمی گردید و میزان باورپذیری خبرهای منتشر شده را کاهش داد. در نتیجه گروه زیادی از مردم تقریباً تا اواخر اسفند در این خصوص اقناع نشده بودند.
پس به طور خلاصه اینکه دولت با عملکرد ضعیف و رسانههای رسمی با مخابرهی پیامهای متناقض و مختلف (در طول سه دوره) خود عامل سردرگمی افکار عمومی بودند. چرا که این بدیهیترین امر روانشاختی است که توصیههای متناقض توان اقناع ندارند، بنابراین پیامی که بخشی از مردم دریافت کردند این بود: «جدی نگیرید و در خانه نمانید!».
اما در پایان بیانصافی است اگر زحمات طاقتفرسای بدنهی درمانی کشور را نادیده بگیرم و به فداکاریهای ایشان اشاره نکنم، علیرغم تجاریسازی درمان و خاطرات ناخوشایندی که «برخی» از پزشکان در بین مردم اشاعه دادهاند، اکثریتِ غالبِ بدنهی درمانی کشور در آزمون کرونا نشان دادند برای حفظ جان هممیهنانشان با شجاعت و ایثارگرانه میکوشند.
همواره جانشان بیگزند و لبانشان خندان باد.
ادامه دارد…
ثبت ديدگاه